نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال (سه‌شنبه شب) برگزار می‌شود.

در اهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده‌ است.

واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده‌است.

 طبق آیین باستان در این رو آتش بزرگی بر افروخته می شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند آغاز می‌شود و در زمان پریدن می‌خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاک‌سازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد.

به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبه‌سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.

جشن مبارزه با تاریکی
جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بوده‌است که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفته‌است که طلایه‌دار نوروز است.

در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای‌کوبی با نام سور مرسوم بوده‌است و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده می‌شد و از روزهای شوم و نحس بشمار می‌رفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند.

آداب و رسوم مراسم چهارشنبه سوری :

چهارشنبه آخر سال ( چهار شنبه سوری ) یکی از آیین های نوروزی امروز - که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد - «مراسم چهارشنبه سوری» است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند. درباره ی چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهشهای متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند.

برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه ی شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه)، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : «زردی من از تو، سرخی تو از من»، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.از باورها و رسم های چهارشنبه سوری که هنوز به کلی فراموش نشده اند ودر برخی از شهرها و روستا ها هنوز این مراسم ها برگزار میشوند عبارتند از:

 
کوزه شکنی یکی از مراسم چهارشنبه سوری : 

یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنه ای را برمی داشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی می انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آن کوزه را از پشت بام ، به کوچه می افکند و می گفت :درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه

آجیل چهارشنبه سوری : 

رسمی که از قدیم در ایران متداول است ، تهیه و خوردن آجیل چهارشنبه سوری است . این آجیل شور و شیرین ، مانند آجیل مشگل گشاست؛ یعنی علاوه بر مواد اصلی بو داده ی شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو ، قیسی ، کشمش سبز ، مویز ، باسلـُق ، پسته و بادام ، فندق بو نداده ، نقل ، شکر ، پنیر ، و مغز گردو هم اضافه می کنند. تهیه این آجیل را برای استجابت یک مراد نذر می کنند . خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری ، به اعتقاد مردم باعث شگون و خوش یمنی است.

 
فالگوش ایستادن ،یکی از مراسم چهارشنبه سوری:

دیگر از مراسم مربوط به چهارشنبه سوری ، فالگوش ایستادن است ؛ بدین معنی که کسانی که حاجتی دارند ، نیت می کنند و سر چهار راه یا در معبری فالگوش می ایستند و به حرف نخستین عابری ، که از کنارشان می گذرد توجه می کنند و هر کلام که از دهان او درآید در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب می گیرند ، اگر گفته عابری موافق با آرزوی صاحب حاجت باشد آن آرزو را برآورده شده می دانند.
بعضی ها به جای رفتن به چهارراه و معابر ، این کار را در پشت در اطاق هم انجام می دهند و نخستین سخنی که از پشت در اطاق شنیدند به فال بد و یا خوب در اجابت حاجتشان فرض می کنند.

بوته افروزي

در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.

زردي من از تو ، سرخي تو از من

غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا

اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده

خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و ييماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود "زردي من از تو / سرخي تو از من"

هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است.


در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد.

بی گمان چهارشنبه سوری از رسم های کهن پیش از اسلام نیست. در آن زمان هر یک از روزهای ماه را نامی بود، نه روزهای هفته را. استاد پورداود در این باره می نویسد : آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیین های دیرین است ( ... ) شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه ی سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند ( ... ) روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسی است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده : والاربعاء یوم ضنک و نحس. این است که ایرانیان آیین آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیش آمدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه بر کنار ماند.

در باورهای عامیانه، چهارشنبه روزی نامبارک است. سفر نبایستی کردن شب چهارشنبه، به احوال پرسی مریض نبایستی رفتن. و منوچهری گوید:

چهارشنبه که روز بلاست باده بخور                    به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد

آتش افروختن شب چهارشنبه ی آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.

 چهار شنبه سوری در برخی از شهر ها:

در برخی از شهرهای آذربایجان چون ارومیه، اردبیل و زنجان، همه چهارشنبه های ماه اسفند هر یک نقش و نام معینی دارند، که از جمله در منطقه ی زنجان بدین شرح است: نخستین چهارشنبه را موله گویند و به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد. دومین چهارشنبه را سوله گویند، در این روز به خرید وسیله ها و نیازمندیهای عید می روند. سومین چهارشنبه را گوله گویند و به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس و غیره برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. چهارمین و آخرین چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوری ) را کوله گویند؛ ( کوله در ترکی به معنی کهنه و فرسوده است). در برخی از شهرهای ایران، از جمله ایلام (نوروز آباد)، تویسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و ... مراسم چهارشنبه سوری را آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می کنند. و آخرین آتش نیز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفویه کرمان نیز، چهارشنبه سوری در ماه صفر بوده است.

چهار شنبه سوری در اصفهان -در اصفهان چهارشنبه سوری را «چهار شنبه سرخی» نیز می گویند.

یکی از دلیل ها و سندهای دیگری که نشان می دهد چهارشنبه سوری از آیین های پیش از اسلام نیست، می تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار می شود. در گاهشماری قمری آغاز بیست و چهار ساعت یک شبانه روز از غروب آفتاب روز پیش است؛ و چهارشنبه سوری، مانند بسیاری از آیین ها، جشن ها و سوگواری های مذهبی همچون عید غدیر، نیمه شعبان، رحلت حضرت پیامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهای عامیانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( یعنی شب چهارشنبه ) به احوال پرسی بیمار نمی روند، و پنجشنبه را عامه «شب جمعه» می گویند.

 

در صورتی که آیین های کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و ... که بر اساس گاهشماری خورشیدی است، آغاز بیست و چهار ساعت روز، از سپیده دم و یا از نیمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوری را به جشن ها و آیین های کهن ایران پیوند می زند، می تواند برگزاری رسم و جشنی به نام «سور»، در روز پنجه ( خمسه مسترقه  ) باشد که از آن تا سده ی چهارم، دوره سامانیان، آگاهی در دست است: صاحب تاریخ بخارا از برگزاری رسمی که «عادت قدیم» و با افروختن آتش در «شب سوری» ( پیش از نوروز ) همراه بوده خبر می دهد : ... آنگاه امیر سدید ( منصور بن نوح ) به سرای نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند و پاره ای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و ...

حوادث چهارشنبه سوری:

هرگونه بی توجهی به نکات ایمنی و سهل انگاری در برپایی مراسم چهارشنبه سوری می تواند زیان های جانی و مالی سنگین و غیر قابل جبرانی را در پی داشته باشد.حادثه برای هرکسی اتفاق میافتد. در برخی حوادث افرادی کشته شده یا به شدت آسیب میبینند. اما از بروز اغلب حوادث از جمله حوادث چهارشنبه سوری میتوان جلوگیری کرد.

نکاتی جهت پیشگیری از حوادث ناشی از چهارشنبه سوری:

 *والدین در تهیه وسایل آتشبازی بی خطر فرزندانشان را همراهی نمایند. کودکان به هیچ عنوان شخصاَ نباید از مواد آتش بازی و محترقه استفاده نمایند.

*از نگهداری مواد محترقه، تهیه و ساخت وسایل آتش بازی به خصوص در منزل،زیر زمین،محل کار و ... جداً جلوگیری کنید.

*از حمل مواد محترقه و آتش گیر و انفجاری حتی به مقادیر بسیار کم، در جیب لباس و کیف جداًً خودداری کنید.

*در صورت نگهداری مواد آتش بازی، حتی کم خطر حتماً آن را در جای خشک و خنک نگهداری کنید.

*مواد آتش بازی (محترقه و انفجاری) را از محل هایی که مطمئن هستند خریداری کنید. این مواد را از دست فروش تهیه نکنید.

*همیشه در مواقع آتش بازی جهت اطفاء حریق، آب، کپسول اطفاء حریق و حتی الامکان جعبه کمکهای اولیه در دسترس باشد.

*مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را به طرف افراد دیگر پرت نکنید.

*هیچگاه مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را در ظروف شیشه ای یا فلزی قرار ندهید، زیرا در صورت انفجار ذرات شیشه یا فلز، به اطراف پرتاپ شده و سبب صدمات و خطرات جانی خواهد شد.

*هیچگاه از الکل برای آتش گیری مواد استفاده نکنید.


*از آتش زدن لاستیک، هیزم، کارتن خالی و امثال آن چه در واحدهای مسکونی و چه در معابر ، کوچه و خیابان خودداری نمایید.

*از پرتاب مواد آتش زا مانند فشفشه و موشک بر روی درخت ها، بام و بالکن منازل که از عوامل عمده بروز آتش سوزی است جداً خودداری کنید.

 



:: بازدید از این مطلب : 66
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 25 اسفند 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

 عید نوروز یکی از مهمترین و اصلی ترین جشن های ایرانیان می باشد که از دیرباز و از ایران باستان نسل به نسل منتقل شده است . این عید با تمام شدن زمستان و فرا رسیدن بهار آغاز می شود و نماینگر آغاز سالی جدید و با عشق و محبت است.  با ما در این قسمت از سایت دانش آکاایران همراه باشید تا بیشتر با عید نوروز قدیمی ترین جشن باستانیآشنا شویم.

عید نوروز,قدیمی ترین جشن باستانی,مراسمات باستانی,عید,نوروز,مراسمات اعیاد,جشن,سنت های عید نوروز,عید نوروز و بهار,بهار,فرا رسیدن بهار,عید نوروز در ایران باستان,بهترین مراسمات باستانی,تاریخچه عید نوروز,عید نوروز و ایران باستان

قدیمی ترین جشن باستانی

عید نوروز توسط تمام قوم های ایرانی در میان اهالی شهر و روستا و عشایر با هر طبقه اجتماعی برگزار می شود, مراسم جشنعید نوروز است. ایرانی ها، نوروز را در آغاز سال و آغاز گردش طبیعت، جشن می گیرند و معتقدند که سالی دیگر گذشته و بایستی کهنگی ها را به سال کهنه واگذارکرد. واژهٔ جشن، از ریشهٔ «یز» (Yaz) به معنی نیایش و پرستش است و جشن نوروز سپاس آغاز سالی نو است.
به اعتقاد پارسیان، نوروز اول روز از زمانه و فل ک را آغاز گشتن است. اندیشهٔ ایرانی، نوروز را آغاز زندگی می داند و شروع هر پدیدهٔ مهمی را بدین روز منسوب می دارد. ایرانیان هر آغازی را جشن می گیرند و نوروز بزرگ ترین آغاز و بزرگ ترین جشن، با اصیل ترین سنت ها و مراسم جاودانه است. آغاز ِمراسم باشکوه عید نوروز به زمان پادشاهی جمشید شاه بازمی گردد. گفته می شود او در زمان سلطنت خود در آبادانی ایران و آسایش خاطرِ مردم از هجوم بیگانگان، نقش بسیاری داشت. در نوشته ها آمده روزی جمشید سفری با تخت زرینش به آسمان ( به سوی خورشید ) داشت و پس از بازگشت دین را تجدید و آن روز را نوروز نامید...

پس از جمشید, سال به سال بر اهمیت و فراگیری این روز افزوده شد. در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز به عنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه ( نه فقط زرتشتیان ) اجرا می شد. اسطوره های گوناگونی در ایران باستان, درباره این جشن ملی آورده شده است که به برخی از آن ها جهت اطلاع علاقمندان اشاره می شود.
یکی از این افسانه ها, اسطوره زیبای آفرینش است.
اورمزد شش پیش نمونه گیتی یعنی نمونه اولیه وآرمانی موجودات را در شش گاه با فاصله های نابرابر و در درازای یک سال می آفریند که به ترتیب عبارتند از: آسمان، آب، زمین، گیاه، چهار پای سودمند ومردم. به یادبود این آ‏فرینش های شش گانه، سال را به شش قسمت نابرابر تقسیم می کردند و سالگرد این آفرینش ها را به صورت جشن های پنج روزه که در آیین ایران باستان «گاهانبار» نام دارد، برگزار می کردند.

 

 

عید نوروز


جشن سالگرد آفرینش آسمان از ۱۱ تا ۱۵ اردیبهشت، نخستین گاهانبار است. دومین گاهانبار سالگرد آفرینش آب از ۱۱ تا ۱۵ تیر است. سومین گاهانبار که سالگرد آفرینش زمین و فصل گردآوری غله است، از ۲۶ تا ۳۰ شهریور برگزار می شد. چهارمین گاهانبار سالگرد آفرینش گیاه و از ۲۶ تا ۳۰ مهر است. پنجمین گاهانبار سالگرد آفرینش چهارپای مفید جشن میان زمستان است و زمانی است که برای دام انبار زمستانی می شود.
آخرین گاهانبار, سالگرد آفرینش انسان است که در پنج روز آخر سال, یعنی پنج روز کبیسه برگزار می شود. سالگرد این پنج روز پایانی سال که دوازده ماه سی روزه را در پشت خود دارد، مدخلی بر نوروز است. پس جشن نوروزسالگردی است از آفرینش انسان، عزیزترین موجود آفرینش برای آفریدگار بزرگ که آفرینش اهورایی را پاسداری خواهد کرد و رقیبی برای اهریمن و آفریده های دیوی اش خواهد شد.به همین مناسبت، سالگرد آن با شکوه بیش تری برگزار می شود.
اسطوره دیگری نیز آیین های نوروزی را همراهی می کند، یکی از آن ها آیین نیایش به ایزد«رپیتوین» است. «رپیتوین» سرور گرمای نیمروز و ماه های تابستان است و در زمستان، در زیر زمین جای می گیرد و آب های زیرزمینی را گرم نگاه می دارد تا گیاهان و درختان نمیرند و به خصوص ریشه های درختان را در برابر یورش سرمای زمستانی پاس می دارد. بازگشت سالانه او در بهار است که نمادی از پیروزی نهایی نیکی ها بر بدی ها و بهارها بر زمستان ها است.
به همین مناسبت جشنی ویژه و نیایشی که تقدیم رپیتوین می شد، بخشی از مراسم نوروزی را تشکیل می دهد و از این دید، نوروز نمادی از پیروزی عنصر نیک در نبرد فصل ها است.
نوروز هم چنین نمادی است از سالگرد بیداری طبیعت از خواب زمستانی و مرگی است که به رستاخیز و زندگی منتهی می شود و به همین مناسبت جشن مربوط به «فروهر»ها نیز بوده است. «فروهر» یا «فروشی» گونه ای از روان است و نوعی همزاد آدمیان که پیش از آفرینش مردمان در آن جهان به وجود می آید و پس از مرگ مردمان به دنیای دیگر می شتابد و از کیفرهای خاصی که روان می بیند به دور است.
فروهرها سالی یک بار در طلیعه ماه فروردین (= ماه فروهرها) به زمین باز می گردند و هر یک به خانه خود فرود می آیند. آنان از دیدن پاکیزگی و درخشندگی خانه دل خوش می شوند و بر شادکامی خانواده وبر برکت خانه دعا می کنند و اگر خانه را آشفته و درهم، پاک نشده و نا آراسته بینند, غمگین می شوند و دعا نکرده و برکت نخواسته خانه را ترک می کنند. مراسم خانه تکانی از همین جا نشات گرفته است. ایرانیان در آغاز سال نو همه جای خانه را تمیز و پاکیزه می کنند تا فروهرهای درگذشتگان, به خانه آنان بیایند و برای خانواده برکت بیاورند.

 

قدیمی ترین جشن باستانی

مردمانی که بر این باورند، روز نوروز از خانه بیرون نمی روند، چون نمی خواهند که فروهرها صاحب خانه را در خانه نیابند و ناخشنود شوند. چراغ خانه ها برای این که راه را بر فروهرها بهتر بنمایانند, دراین شب ها باید روشن باشد
به نقل از آکاایران : در آغاز پنج روز آخرین گاهانبار و به روایتی در پایان این پنج روز و درست شب نوروز بزرگ، مراسم آتش افروزی بر بام ها انجام می دادند که هم راهگشای فروهرها باشد و هم به دورو نزدیک خبر دهند که سال نو می آید. این آتش افروزی بعد از آمدن اسلام نیز در میان ایرانیان معمول بوده است و چون مراسم به طور رسمی نخستین بار در شب چهارشنبه انجام شد، این رسم در شب چهارشنبه پای برجا ماند و چهارشنبه سوری یکی از جشن های جنبی نوروز شد.
به روایتی «سوری» به معنی «سرخ» است و سرخی دلیل انرژی و تحرک. شاید باورهایی که در ایران کهن مردمان بر آن اعتقاد راسخ داشته اند و برخی از آن ها با افسانه ها درآمیخته, امروزه چندان مورد قبول مردم نباشد و برخی آن را از خرد گرایی به دور بدانند. امروزه بیش تر ایرانی ها از ریشه اعتقادات کهن اطلاع چندانی ندارند ولی جشن بزرگ نوروز را کما کان شبیه اجداد خود انجام می دهند و برپایی این جشن ها را وسیله ای برای حفظ هویت ایرانی خود در برابر هجوم فرهنگ های مختلف می دانند.
خرید و پوشیدن لباس های جدید و آراستگی در آغاز نوروز برای ایرانیان اهمیت خاصی دارد. از مراسم زیبا و باشکوه نوروزی که از دوران کهن تا زمان ما باقی مانده و از پیش درآمدهای نوروز به شمار می آید, سبزهٔ نوروزی است. در تمام مناطق ایران، سبزه های زیبا و سبز و خرمی در ظروف خاصی پیش از عید با آداب و مراقبت بسیار آماده و در زمان تحویل سال نو، بر سر سفرهٔ نوروزی گذارده می شود و آن را تا روز سیزدهم فروردین، هم چنان تازه و باطراوت حفظ می کنند. تهیه و مصرف غذاهای مخصوص عید نوروز که مهم ترین آن ها سبزی پلو و ماهی سفید است از دیگر آداب ورود به جشن های نوروز است.
زمان جشن نوروز ۱۳ روز است و در اولین روز نوروز ایرانیان سفره ای پهن می کنند و بر آن هفت چیز که نامشان با حرف سین شروع شده باشد, می گذارند و آن را سفره هفت سین می نامند. ( سبزه : نمودارِ گل های زیبا و زینتی ، سرسبزی و خرمی, سیب : میوه ای بهشتی و نماد زایش, سمنو : از جوانه ی گندم، نمود رویش و برکت, سنجد : بوی برگ و شکوفه ی آن محرک عشق و دلباختگی است و...) برای تزیین سفره هفت سین از وسایل دیگری استفاده می شود که هر یک فلسفه خاصی دارند. آینه و شمع برسر سفره هفت سین به نشانه نور, روشنایی و شفافیت استفاده می شود.

عید نوروز

معمولا تخم مرغ های رنگ شده با طرح های زیبا نیز برسر سفره ی هفت سین وجود دارد که نماد نطفه و باروری و زایش است. (در اساطیر آمده فلسفه وجود تخم مرغ جهان است که تخم مرغی شکل است و آسمان چون پوسته ی تخم مرغ و زرده اش نمودگار زمین روز است.) یک جلد قرآن مجید نیز همیشه در سفره هفت سین مسلمانان وجود دارد که گویاترین دلیل آمیختگی این عید باستانی با قوانین اسلامی است. قرآن به نشانه اطاعت از خداوند و تقدس, تبرک و روحانی کردن فضای موجود و سال نوی آغاز شده, ازواجبات سفره هفت سین ایرانی مسلمان است. ماهی قرمز کوچک نیز از واجبات سفره هفت سین ایرانیان است که نماد سرزندگی و شادابی است.
ایرانیان در طول مدت جشن های سال نو به دیدن یک دیگر می روند و سال جدید را تبریک می گویند و کدورت ها و کینه های احتمالی را کنار می گذارند. مراسم عید نوروز ۱۳ روز ادامه دارد که در تمام این مدت دانش آموزان و دانشجویان در تعطیلی به سر می برند.
بنا بر آن چه در اساطیر آمده در تقویم ایرانی ، نخستین دوازده روزسال "جشن زایش انسان ها" تمثیلی از۱۲ هزار سال زندگی و نبرد با اهریمن است و روز سیزدهم تمثیلی از هزاره سیزدهم و آغاز رهایش از جهان مادی است. به همین دلیل نیز، روز سیزدهم که در واقع نمادی از زندگی انسان ها درپردیس است ، متعلق به ستاره باران انگاشته می شد، زیرا نزول باران بهاری باعث سر سبزی و طراوت زمین شده و نمایه ای از بهشت را بوجود می آورد.
این اعتقاد در ایران باستان موجب می شد، سیزدهم نوروز، روز ویژه طلب باران بهاری برای کشت زارهای نودمیده، انگاشته شود. در این روز، از دیر باز مردم ایران به دشت و صحرا می رفتند تا با شکست دیو خشکسالی، گوسفندی برای فرشته باران، قربانی و بریان کنند تا این فرشته کشت های نو دمیده را از باران سیراب کند.
مردم ایران هم اکنون نیز در پایان روز سیزدهم با سبزه های سفره هفت سین خود به دامن طبیعت پناه می برند و تمام روز را در طبیعت می گذرانند که در تقویم رسمی کشور این روز« روز طبیعت» نام گذاری شده است. روز چهاردهم فروردین ماه, جشن ها ی نوروزی به پایان رسیده و مردم زندگی عادی خود را از سر می گیرند. مراسم جشن های نوروزی یکی از جذاب ترین جشن های ایرانی برای مردم ملل دیگر است.



:: بازدید از این مطلب : 57
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 24 اسفند 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

شهادت حضرت فاطمه (س)

لحظات وداع حضرت فاطمه علیهاالسلام

در اوراق تاریخ

در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به آن می‌پردازیم.

سلیم بن قیس می‌گوید:

از ابن‌عباس شنیدم كه می‌گفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علی‌علیه السلام را طلبید و فرمود:

"وصیت می‌كنم تو را كه بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائكه برای من وصف كردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند.

پس همان روز فاطمه علیهاالسلام از دنیا رحلت كرد. از صدای گریه، مدینه به لرزه در آمد و مردم را دهشتی روی داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم."

پس ابوبكر و عمر به تعزیه حضرت علی علیه السلام آمدند و گفتند:

تا ما حاضر نشویم بر دختر رسول خدا نماز نگزار.

چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت:

ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید. عمر گفت: شما كینه قدیم خود را هرگز ترك نمی‌كنید، والله كه می‌روم او را از قبر در آورم و بر او نماز می‌كنم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر این کار را انجام دهی، شمشیر خود را از غلاف بكشم و در نیام نكنم تا تو را و جماعت بسیاری را به قتل رسانم. بعد از این، ایشان توطئه كردند كه علی علیه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نكشیم ما به اهداف خود نمی‌رسیم. ابوبكر گفت: چه كسی این جرأت را می‌كند؟ عمر گفت: خالد بن ولید. پس او را طلبیدند و گفتند: می‌خواهیم تو را بر امر عظیمی بگماریم.

گفت: مرا بر هر کاری می‌خواهید بگمارید، اگرچه بر كشتن علی باشد. گفتند: از برای همین تو را طلبیدیم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبكر گفت: در وقت نماز در پهلوی او بایست، چون سلام نماز گوید گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عمیس كه پیشتر همسر جعفر طیّار بود در خانه ابوبكر زندگی می‌كرد. بر توطئه ایشان مطلع شد، كنیزك خود را گفت: برو به خانه علی و فاطمه علیهاالسلام به دور خانه ایشان بگرد و این آیه را بخوان. " وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدینَةِ یَسعَی قَالَ یا مُوسَی اِنَّ المَلاَ یَاتَمِروُنَ بِکَ لِیَقتُلوکَ فَاخرُج اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحِین."(سوره قصص؛ آیه 20) چون كنیزك آمد و این آیه را خواند، علی علیه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت كند، ایشان قدرت آن ندارند، اگر ایشان مرا بكشند چه كسی با ناكثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد كرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن ولید آمد و در پهلوی آن حضرت ایستاد، پس ابوبكر در اثنای نمازش پشیمان شد، ترسید كه اگر علی علیه السلام شمشیر بكشد؛ اول او را بكشد، پس تشهدش را بسیار طول داد تا آن كه نزدیك شد تا آفتاب در آید، زیرا می‌ترسید كه اگر سلام بگوید خالد به گفته او عمل كند و فتنه‌ای بر پا شود، پس پیش از سلام نمازش گفت: ای خالد! مكن آنچه را گفته بودم، اگر بكنی تو را خواهم كشت.(كتاب سلیم بن قیس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و این فتنه دفع شد.

علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.

همچنین شیخ صدوق روایت كرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود:

ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می‌كنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می‌خواهی بگو، فرمود:

وصیت‌های من اول آن است كه امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی كه تربیت كننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائكه برای من تصویر كردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما كه چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را كه ملائكه از جانب حق تعالی برای او وصف كرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است كه در هر ساعت از شب و روز كه وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن كنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا كه بر من ستم كرده‌اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم كرد.

پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تكفین آن حضرت گردید. پس از آن كه از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن كرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن كه در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن كردند...(علل الشرایع؛185) علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.(مقاتل الطالبیّین؛49)

در روز وفات آن حضرت نیز اختلاف نظر بسیار است، اكثر علمای امامیه گفته‌اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اكثر روایات معتبر دلالت می‌كند بر آن كه سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است.

در كتاب روضة الواعظین روایت كرده‌اند كه حضرت فاطمه علیهاالسلام را بیماری شدیدی عارض گردید و تا چهل روز ممتد شد، چون خبر وفات آن حضرت علیهاالسلام به او رسید امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام را حاضر ساخت و گفت: ای پسرعمّ! از آسمان خبر فوت به من رسیده و من عازم سفر آخرتم، تو را وصیت می‌كنم به چیزی چند كه در خاطر دارم.

حضرت امیر علیه السلام فرمود: ای دختر رسول خدا آنچه خواهی وصیت كن. پس بر بالین آن حضرت نشست و هر كه در آن خانه بود بیرون كردند. پس ساعتی هر دو گریستند. حضرت علی علیه السلام سر فاطمه علیهاالسلام را مدتی به دامن گرفت و به سینه خود چسبانید و فرمود:

هر چه می‌خواهی وصیت كن، آنچه فرمایی به عمل می‌آورم و امر تو را بر امر خود اختیار می‌كنم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد ای پسرعمّ رسول خدا، وصیت می‌كنم تو را اول كه بعد از من امامه را به عقد خود درآوری. او برای فرزندان من مثل من است. پس فرمود: برای من تابوتی قرار ده، زیرا كه ملائكه را دیدم كه صورت تابوت برای من ساختند. پس فرمود: باز وصیّت می‌كنم تو را كه نگذاری كه یكی از آنها كه بر من ستم كرده و حقّ مرا غصب كردند بر جنازه من حاضر شوند، زیرا كه ایشان دشمن من و دشمن رسول خدایند، و نگذاری كه احدی از ایشان و نه از اتباع ایشان، بر من نماز بخوانند، و مرا در شب دفن كنی، در وقتی كه دیده‌ها در خواب باشد. (روضة الواعظین؛151)

ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.

در كشف الغمّه روایت كرده‌اند چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیك شد، اسماء بنت عمیس را گفت: آبی بیاور كه من وضو بگیرم، پس وضو گرفت - به روایتی دیگر غسل كرد - و بوی خوش طلبیده و خود را خوشبو گردانید و جامه‌های نو طلبید، پوشید و فرمود:

ای اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم از بهشت، چهل درهم كافور آورد، حضرت آن را سه قسمت كرد و یك بخش را از برای خود گذاشت و یكی را برای من و یكی را برای علی، آن كافور را بیاور كه مرا به آن حنوط كنند. چون كافور را آورد، فرمود: نزدیك سر من بگذار، پس رو به قبله خوابید و جامه‌ای بر روی خود كشید و فرمود: ای اسماء مدتی صبر كن، بعد از آن مرا صدا کن، اگر جواب نگویم، علی را طلب كن و بدان كه من به پدر خود ملحق گردیده‌ام.

اسماء ساعتی انتظار كشید، بعد از آن فاطمه علیهاالسلام را ندا كرد، صدایی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی، ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین كسی كه بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن كسی كه در شب معراج به مرتبه قاب قوسین او ادنی رسیده است. چون جواب نشنید جامه را از روی مباركش برداشت، دید كه مرغ روحش به ریاض جنّت پرواز كرده است، پس بر روی آن حضرت افتاد و آن حضرت را می‌بوسید و می‌گفت: چون به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌رسی. سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان.

در این حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از در آمدند و گفتند: ای اسماء! چرا مادر ما در این وقت به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شما به خواب نرفته ولیكن به رحمت خداوندی واصل گردیده است، پس حضرت امام حسن علیه السلام خود را بر روی آن حضرت افكند و روی انورش را می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر با من سخن بگو پیش از آن كه روحم از جسد مفارقت كند، و حضرت امام حسین علیه السلام بر پایش افتاد و می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر بزرگوار! منم فرزند تو حسین. با من سخن بگو پیش از آن كه دلم شكافته شود و از دنیا مفارقت كنم.

پس اسماء گفت: ای دو جگر گوشه رسول خدا بروید و پدر بزرگوار خود را خبر كنید و وفات مادر خود را به او برسانید. پس ایشان بیرون رفتند، چون نزدیك مسجد رسیدند صدا به گریه بلند كردند، پس صحابه به استقبال ایشان دویدند و گفتند: سبب گریه شما چیست ای فرزندان رسول خدا؟ حق تعالی هرگز دیده شما را گریان نگرداند، مگر جای جدّ خود را خالی دیده‌اید و از شوق ملاقات او گریان گردیده‌اید؟ گفتند: مادر ما از دنیا مفارقت نمود. چون امیرالمؤمنین این خبر را شنید، فرمود: بعد از تو خود را به كه تسلی دهم. (كشف الغمة؛2/122)

چون این خبر در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه‌های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می‌كردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می‌كشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده‌ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی‌هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن كردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت كه ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام كدام است.

به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند كه قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار كرد كه علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود كه موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند.(روضة الواعظین؛151) به این سبب در مورد محل قبر آن بانو علیهاالسلام اختلاف نظر واقع شده است: بعضی گفته‌اند در بقیع نزدیك قبور ائمه بقیع است و بعضی گفته‌اند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا كه حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغ‌های بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است. اصّح آن است كه آن حضرت را در خانه خود دفن كردند، چنانچه روایت صحیح بر آن دلالت می‌كند. ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.(مناقب ابن شهر آشوب؛ 3/414 با كمی اختلاف.)

مفضّل از حضرت صادق‌ علیه‌السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه كسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا كه فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی‌دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.(علل الشرایع؛ ص184) از حضرت صادق علیه‌السلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام را در شب دفن نمود؟ حضرت فرمود: برای آن كه فاطمه علیهاالسلام وصیّت كرده بود كه آن دو مرد اعرابی كه هرگز ایمان به خدا و رسول نیاورده بودند، بر او نماز نخوانند.(علل الشرایع؛ ص185) از حضرت علی علیه السلام. از علت دفن فاطمه علیهاالسلام در شب پرسیدند؟ فرمود: زیرا كه او خشمناك بود بر جماعتی و نمی‌خواست آنها بر جنازه او حاضر شوند، و حرام است بر كسی كه ولایت و محبّت آن جماعت را داشته باشد، كه بر احدی از فرزندان فاطمه نماز كند.(امالی شیخ صدوق؛ ص523)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، هفت كس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم. (خصال؛361)



:: بازدید از این مطلب : 104
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 اسفند 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سیدعباس موسویان

درختان پر از مزایا و منافع هستند و اگر در مکانی مناسب کاشته شوند هیچ ضرر و زیانی ندارند.

درختان هوا را تمیز می کنند.

1-درختان با جذب آلودگیهای ناشی از گازهای نیتروژن, آمونیاک, دی اکسید گوگرد و اوزون و به دام انداختن آنها روی برگهایشان نقش بسزایی در کاهش آلودگیها دارند.
قدرت جذب دی اکسید کربن هر هکتار درخت بالغ در طول یک سال برابر با  زمانی است که  شما با ماشین شخصی خود 26 هزار مایل رانندگی کنید.

هر ساله٬ ۱۰۰ درخت بالغ:  1.2 تن دی اکسید کربن را از هوا می گیرند.
 
درختان اکسیژن تولید می کنند.
2-یک هکتار از درختان بالغ قادر به تامین اکسیژن مورد نیاز برای 18 نفر در طول یک سال است.

درختان باعث خنکی هوا در مناطق شهری می شوند.
3-سایه درختان در خانه ها و خیابانهای شهرمان به عنوان پناهگاه و استراحتگاهی مناسب برای کودکان و خانواده ها در روزهای داغ تابستان مورد استفاده همگان است.

درختان منابع آبی را حفظ و فرسایش خاک را کاهش می دهند.
4-برگهای ریخته شده از درختان موجب تقویت مواد آلی  خاک می شوند. ریشه درختان موجب افزایش نفوذپذیری  خاک می شود.

هر ساله٬ ۱۰۰ درخت بالغ: 77٬000 گالون آب باران را می گیرند.

و در نتیجه :
کاهش میزان تخریب سیل های حاصل از طوفان ها.
کاهش فرسایش خاک و  رسوبات حاصله در نهرها.
افزایش ذخیره منابع آب زیر زمینی می شود که بطور قابل توجهی  بر اثر شهرسازی در حال کاهش است.
مقدار بسیار کمتری از مواد شیمیایی وارد نهر ها میشود.
کاهش فرسایش خاک حاصله از باد میشود.
 

بدون درختان بافت شهر نیاز بیشتری به جویبارها و کانالهای فاضلاب دارد.

5-هر ساله٬ ۱۰۰ درخت بالغ: 60 کیلوگرم آلاینده را از طبیعت می گیرند.

درختان یکی از عوامل کاهنده آلاینده ها در سیستم فاضلاب شهری هستند٬ و به این دلیل باعث میلیون ها دلار صرفه جویی در تصفیه آب می شوند.


درختان منبع تولید میوه ها هستند.
6-درختان برای ما انسانها  و سایر موجودات زنده همچون پرندگان و حشرات میوه میدهند.

درختان منبع تولید چوب هستند.

7-برای مشاهده انواع چوب بر روی عبارت چوب کلیک کنید.

کاهش هزینه انرژی خانه ها

8- باعث 20٪ صرفه جویی در هزینه های سرمایشی خانه  و  2٪  تا  10٪  صرفه جویی در هزینه های گرمایشی مالکین منازل می شود.

تنها ۳ عدد درخت کاشته شده با استراتژیک مناسب می تواند تا ۵۰٪ باعث کاهش قبوض برق و گاز شود.

درختان همیشه سبز در فصل زمستان می توانند به عنوان یک سپر بادگیر در مقابل خانه شما عمل کرده و باعث کاهش مصرف انرژی خانه تان از ۱۰٪ تا ۵۰٪ شود.

در مناطق سردسیر٬ افزایش ۳۰٪ پوشش گیاهی درختی در شهرها باعث کاهش مصرف انرژی برای گرمایش منازل تا ۱۰ ٪ و ۲۰٪ کاهش مصرف انرژی برای گرمایش خانه ها در مناطق روستایی می شود.

درختان در شهر شیکاگوی آمریکا٬ سالانه باعث کاهش هزینه های انرژی معادل 360٬000 دلار برای شهروندان این شهر می شود.

بالا بردن ارزش منطقه ای

9- بالا بردن ارزش منطقه ای خانه  10 تا 15٪.

بالا بردن کسب و کار مغازه ها

10- درختان در مناطق خرید و فروش باعث تردد مکرر  و طولانی مردم برای خرید شان می شوند.

11- باعث صرف 12٪ بیشتر برای خرید کالا  می گردد.

بخشیدن روح و زیبای به شهرها

12- درختان روح بخش چهره زمخت شهر شده٬ باعث بسط و توسعه فضای پیاده رو ها میگردند و محیط شهری را خوشایند  و زیبا میکنند.

ایجاد سایه و مکان مناسب برای پارک

13-درختان سایه بخش جای پارک ماشین های ما می شوند مخصوصا اگر در مقابل مغازه ای باشد که می خواهید از آنجا خرید کنید.

زیستگاه حیوانات و پرندگان

14-درختان برای پرندگان و دیگر حیوانات غیر اهلی جا و مکانی برای زیست و حیاتشان فراهم می آورد حتی در شهرها که این عمر باعث کاهش آفات گیاهی باغچه حیات شما نیز خواهد شد. که یکی از عوامل آن پرندگان هستند که آفات گیاهی یکی از غذاهای آنها به شما می رود و همچنین خود این درختان کاشته شده در خیابان ها و پارک ها زیستگاه آفات می شوند که از هجوم بعضی آفات به باغچه های خانگی جلوگیری می کند .

افزایش سرعت التیام بیماران

15-درختان فرایند بهبود و التیام بیمارانی را که در آن سوی پنجره اتاقشان درخت است را افزایش می دهد.

کاهش خشونت

16-درختان باعث کاهش خشونت های محلی شد و محیط را بیشتر امن تر و اجتماعی تر می نماید.

کاهش آلودگی صوتی
17-کاهش آلودگی صدا بعضا تا 50٪ با جذب صوت٬ کاشت ردیف های زیادی از درختان در امتداد اتوبان های باعث گرفتن آلودگی صوتی به وجود آمده اتوبان های می شود و همچنین درختان همانند صداخفه کن در شهرها و مناطق شهر نشین عمل کرده و باعث جذب صداهای آزار دهنده که برای گوش انسان ها مضرر است می شوند.

محافظت در مقابل جریان های سیل در سواحل رودخانه ها

18-درختانی که به طور مناسب برای مناطق کنار رودخانه ها انتخاب شده اند و به طور مناسب در این مسیر کاشته شده باشند باعث کاهش سیل گرفتگی و محافظت در مقابل آسیبات سیل می شوند.

کاهش احتمال بیماری آسم(نفس تنگی)

درختان با فیلتر کردن آلاینده های هوا برد باعث کاهش شرایط بیماری آسم و دیگر بیماری های تنفسی می شود.

 محققان دانشگاه کلمبیا پی به بیماری آسم در کودکانی بردند که در مناطقی از شهر زندگی میکنند که دارای کمترین درخت و فضای سبز است. این تحقق و بررسی نشانگر آن است که برای هر 340 درخت موجود در هر کیلومتر مربع٬ بیماری آسم 25٪ کاهش می یابد.

کاهش چاقی در افراد

در یک بررسی مشاهده شد که شهروندانی که در مناطقی که دارای فضای سبز بیشتر بوده زندگی می کنند از لحاظ جسمانی بیشتر فعال هستند و 40٪ احتمال چاقی در آنها کمتر از شهروندانی بود که فضای سبز کمتر نسبت به آنها داشتند.

 

پارک های موجود در شهر مردم را برای فعالیتهای ورزشی روزانه ترغیب می نماید٬ که اکثر این افراد در همسایگی این پارک ها زندگی می کنند. در یک بررسی مشخص شد که سه چهارم افرادی که از پارکها استفاده می کنند در یک و نیم کیلو متری و یا حتی کمتر از آن فاصله در همسایگی این پارکها زندگی می کنند.

 

کودکان و جوانانی که در همسایگی فضاهای سبز زندگی میکنند احتمال کمتر چاقی و افزایش وزن دارند.

درختان باعث افزایش سلامتی جسمانی و روانی

محیط سبز کاری سودمندی کارگران و کارمندان اداری را افزایش می دهد. در یک بررسی مشاهده شد که کارمندانی که میز کاری بدون منظره طبیعی سبز داشته اند 23٪ بیشتر از کارمندانی که چشم انداز سبز داشته اند بیماری و بی حالی در روزهای هفتگی داشته اند.

گزارش شده است که افراد بعد از گذراندن زمان خود در پارک ها کمتر احساس غمگینی و اضطراب می کنند.هرچه قدر این افراد بیشتر در پارک زمان سپری می کنند کمتر احساس استرس می کنند.

تندرستی فکری و روحی با تمریناتی که در محیط باز انجام می شود پیشرفت بهتر حاصل می کند نسبت به تمریناتی که در محیط بسته انجام میشود. تمریناتی که در طبیعت انجام می شود بیشتر با احساس تجدید حیات و دید مثبت  و رها از مشغولیت های ذهنی همراه است٬ و افزایش انرژی را بهمراه دارد. باعث کاهش کشمکش٫ اغتشاش٫ عصبانیت٫ افسردگی می شود.

در کنار درختان نشستن کمک می کند تا استرس شما در عرض 5 دقیقه بهبود یابد٬ از آنجایی که تغییراتی در فشار خون و قوه انبساط ماهچه ها ایجاد می شود.

فواید ترافیکی و جاده ای درختان

آرامش ترافیکی و کاهش تصادفات

بهبود فضای سبز کنار خیابان ها باعث کاهش تصادفات 5٪ تا 20٪ در شهر تورنتو کانادا شده است٬ که این خود باعث کاهش مخارج عمومی شده است٬ و همچنین باعث افزایش استفاده از شریان های پیاده روی شهر شده است.

درختان امنیت رانندگی را بهبود بخشیده اند. در یک مطالعه مشاهده شده است که بعد از ایجاد و بهبود فضای سبزی کنار جاده ای٬ 46٪ کاهش تصادفات شهری و اتوبانی را در بر داشته است.

حضور درختان در فضاهای سبز حومه شهری باعث کاهش سرعت گشت رانندگی تا 5 کیلومتر در ساعت می شود. رانندگانی که سریع رانندگی می کنند یا رانندگانی که آرام رانندگی می کنند هر دو در حضور فضای سبز درختان آرام تر رانندگی می کنند.

رانندگی در معرض جاده های طبیعی باعث کاهش بزرگی واکنش استرس رانندگان می شود.

بزرگراه های با چشم انداز طبیعی باعث افزایش قدرت تحمل رانندگان برای سبقت های دیوانه وار جاده ای می شود.

فضاهای سبز وسط جاده ای پر از درختان می توانند باعث افزایش عملکرد موتور ماشین تا 7٪ نیز شوند.

مطالعات نشان داده است که درختان خیابانی متوانند شدت و سختی تصادفات را کاهش دهند.

ادامه فواید درختان خیابانی٬‌ اینجا کلیک کنید.

از دیگر فواید درختان٬ کاهش هزینه های نگهداشت جاده ای

سایه درختان ثابت کرده اند که باعث کاهش هزینه های تعمیر و نگهداری جاده ها و سنگ فرش ها شده اند. از آنجایی که از شدت حرارت و تابش نور خورشید به شدت می کاهد. جاده های که دارای سایه درختان هستند تا 60٪ باعث کاهش هزینه های نگهداری در آنها می شود. که این خود مبلغی خیلی زیادی است.

ایجاد اشتغال٬کار و سود

جنگلبانی شهری ایجاد اشتغال های فراوانی می کند که باعث منبع درآمد خیلی از اقشار جامعه می شود. که هر 1 دلار هزینه خرج شده برای یککاشت و نگهداری یک درخت٬ 5.60 دلار توسط فوایدی که آن درخت برای جامعه و شهر دارد باز خواهد گشت. یعنی اگر 100 هزار تومان برای درختان شهری هزینه شود 560 هزارتومان فایده برای شهر و شهروندان خواهد داشت.

حقایق و فواید سایبانی و سایه اندازی درختان

هر شهری نسبت به موقعیت اقلیمی و شرایط آب و هوایی نیاز به پوشش سایبانی درختان دارد. در یک تحقیق برآورد شده است که شهر های شرقی آمریکایی در حالت ایده آل به ۴۰٪ پوشش سایبانی درختان و شهر های غربی آمریکایی در حالت ایده آل به ۲۵ ٪ پوشش سایبانی درخت نیاز دارند.

با افزایش پوشش سایبانی درختی در شهرها باعث کاهش غلظت گاز های ازن در شهر ها می شود.

در یک تحلیل در سال 1999 میلادی در شهر واشنگتن٬ نشان داد که روی هم رفته بین سالهای 1973 تا 1997 پوشش سایبانی درختی در شهر از ۳۷٪ به ۲۱٪ کاهش یافته است. از دست دادن این مقدار پوشش سایبانی درختی باعث افزایش ۳۴٪ روان آبی فاضلاب سطحی شهری شده و همچنین در صورت عدم کاهش این مقدار پوشش سایبانی٬ 160600 کیلو گرم آلاینده های حذف می یافت.

 



:: بازدید از این مطلب : 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 اسفند 1394 | نظرات ()